چکیده
تحقیق حاضر، با هدف واکاوی معنای فرزند و نقش آن در فرزندآوری از دیدگاه زنان بیفرزند ساکن شهر تهران انجام شد. با استفاده از روش کیفی با رویکرد تفسیری بنیادی، 18 مصاحبه عمیق با زنان بدون فرزندی که حداقل 5 سال از ازدواج آنها گذشته و بهطور ارادی بارور نشدهاند، انجام شد. این زنان به روش هدفمند در تابستان 1396 نمونهگیری شده و دادههای کیفی با استفاده از تحلیل محتوایی موضوعی با رویکرد استقرایی تحلیل شدند. مقوله اصلی عبارت است از: “ فرزند تلفیقی از تمایل غریزی و ذاتی بههمراه نگرانی و ابهام است که با رشد عقلانیت در فرزندآوری ارادی و برنامهریزی شده، بازاندیشی در نقش فرزند بر کیفیت رابطه زناشویی و حمایت سالمندی همراه بوده و مفهومی دینامیک بوده که با گذر زمان (چه در گذر نسلی، چه در دوره زندگی)، متحول میشود”.
علی رغم ارزش ذاتی فرزند، به علت رشد عقلانیت، زنان بهدنبال شرایطی هستند که تصمیم فرزندآوری را با کنترل شرایط اتخاذ کرده، قبل از فرزندآوری از کیفیت رابطه زناشویی اطمینان حاصل کرده و با داشتن سالمندی فعال و سالم، بهدنبال تعدیل انتظارات خود از فرزند در سالمندی هستند. این معانی برای فرزند و کارکردهای آن در زندگی در تفسیر تغییرات رفتار فرزندآوری نسلهای حاضر کاربرد خواهد داشت.
بازاندیشی در معنای فرزند و دلالتهای آن در زندگی رهیافت کیفی در زنان متاهل بی فرزند ساکن شهر تهران
27
فروردین